یکی از عادت های من صحبت با کسانی است که در یک پلتفرم آنلاین ، به عنوان تامین کننده شناخته می شوند (تاکسی آنلاین، پیک موتوری، خدمات منزل و …). همیشه دیدگاه آنها را نسبت به پلتفرم و تغییراتی که برای نوع کار و کسب و زندگیشان داشته می پرسم.
به این خاطر که استفاده ی بیشتری از تاکسی های آنلاین دارم و البته فضای صحبت بسیار راحت است، اطلاعات بیشتری در این زمینه بدست آورده ام. جواب های مختلف و متفاوتی را شنیده ام اما در یک نقطه همه باهم اتفاق نظر دارند و آن هم این بوده که کاری را که انجام میدهند شغل نیست و ماهیت کاذب دارد اما با این حال بخشی از درآمد زندگیشان را تامین کرده است. عده ای که بیشتر در این زمینه وقت گذاشته اند اپلیکیشن های مختلف را همزمان ثبت نام و استفاده کرده اند. عده ای از اینکه ساعت کاریشان آزاد است رضایت دارند و از اینکه هر زمان که بخواهند می توانند کار کنند صحبت می کردند. عده ای از اینکه فاصله ی پایان تا آغاز سفر بعدی زمان بر نیست و در مدتی که آنلاین و آماده به کار هستند زمان بیکاریشان کوتاه است رضایت داشتند. اما حجم بیشتر صحبت ها ، نارضایتی را نشان میداد (البته از نظر من جنس صحبتشان به جای نارضایتی بیشتر رنگ و بوی فکر نکردن و بی دقتی به جزییات و آورده های فضاییست که در آن مشغول به کارند). تعدادی از اینکه در این سیستم همه چیز به نفع مشتری شده اعتراض داشتند، به زمان بندی تسویه ها از سمت شرکت، به جریمه ای که بابت کنسل کردن سفر از آنها کسر می شود ، به درصدی که از دید آنها بالاست و شرکت از آنها می گیرد. عده ای نسبت به امکاناتی که شرکت در اختیارشان گذاشته نیز بی توجه بودند (مانند خرید با تخفیف قابل توجه قطعات مصرفی وسیله ی نقلیه اشان) و در کل نگاه ها ی منفی بیشتر از مثبت بود. در بین تمامی جواب ها دیدگاه یک نفر برایم بسیار تعجب آور بود. راننده ی جوانی که سفر را قبول کرده بود (جوان را به این خاطر عنوان کردم که با تکنولوژی و ابزارهای جدید آشناست و البته از تغییرات سریع و شرایط جامعه آگاه است). در حال گپ و گفت با ایشان در مورد شرایط کار بودم که اعلام کردند شرکت که کاری نمیکند و از طریق یک واسطه گری ساده پول زیادی به دست می آورد. جواب ایشان آنقدر تعجب آور بود که بسیار به فکر فرو رفتم. از خود میپرسیدم که این فرد چه چیزهایی را ندیده است که این پاسخ را می دهد و موارد زیر از ذهنم می گذشت.
- آیا شرایط جدید و ساده ای که هر لحظه اراده کند میتواند مشغول به کار شود را ندیده؟
- اینکه در این سیستم ارتباط مشتری با او سریع و راحت شده را ندیده؟
- اینکه با رشد این نوع کسب و کار سهولت ، آسودگی و اعتمادی که برای عموم جامعه اتفاق افتاده را ندیده؟
- حل شدن چالش قیمت را ندیده؟
- امکان انتخاب نوع پرداخت را ندیده؟
- خرید راحت و ارزان تر قطعات مستهلک شونده ی مورد نیاز وسیله ی نقلیه ی خود را ندیده؟
- ایده ، فکر و تلاش تیم درگیر داخلی را ندیده؟
- اینکه اگر این پلتفرم نبود امروز و در آن لحظه هیچ کار و درآمدی نداشت را ندیده؟
- هزینه های تولید کار و زنده ماندن آن سیستم را ندیده؟
- حجم زیاد اشتغال تولید شده را ندیده؟
- امکان استفاده از تکنولوژی را ندیده؟
و خیلی موارد دیگری که میتوان به نوشتن آن ادامه داد.اما چرا یک فرد که در انجام این کار ذینفع است و امکانات به راحتی در اختیار او قرار گرفته باید چنین نگاهی داشته باشد؟
من جنس این نگاه را عدم فکر کردن به جزییات و شرایط موجود میدانم. عادت کرده ایم اتفاقات خوب و بد را همیشه به چیزهای زیادی ربط بدهیم. تلاش نکردن خود را به مشکلات اقتصادی و فرهنگی جامعه ربط بدهیم. برخورد ناهنجار فرد به فرد را به آموزش ناصحیح ربط بدهیم. وضع امروز را با گذشته ای که نبوده ایم و آینده ای که نمیبینیم مقایسه کنیم. جایگاه امروزمان را به خاطر حقی که داشته ایم و از ما گرفته اند می بینیم و در این میان فراموش کرده ایم که سهم و تلاش خود را برای به دست آوردن شرایط آرام و شادتر در نظر بگیریم. (روی صحبت من فارغ از تاثیرهای محیطی ، بیشتر از جنس تلاش خود فرد است).
در ادامه از خود پرسیدم که آن فرد اگر چه کارهایی می کرد یا چه شرایطی داشت چنان صحبتی را نمی کرد
- اگر داشته هایی که در اختیارش بود را بهتر می دید
- اگر دقیق و کاربردی مطالعه می کرد
- اگر با یک تیم مستعد مشغول به کار می بود
- اگر جامعه ی دوستانی که با آنها در ارتباط بود نگاه عمیقی می داشتند
- اگر تاکنون یک ایده را به مرحله ی اجرا درآورده بود
- اگر دغدغه های کارآفرینان را شنیده بود
- اگر به مشکلات نبودن این فضای نوین فکر می کرد
- اگر…
در انتها تصمیم گرفتم بیشتر سکوت ، فکر و تلاش کنم ، مهارت های فردی خود را توسعه دهم و بدون توجه به موج های منفی خود را برای فرصت هایی که می تواند در آینده بوجود آید آماده کنم.