نقش ارزش ها در همبستگی تیمی

در ادامه ی سلسله موارد کارهای تیمی که حاصل از مطالعه، بررسی و البته تجربه ی شخصی هست، پیرو جلساتی که اخیراً با کارمندان شرکت داشتم، اصل توجه به ارزش ها بسیار برای من پررنگ جلوه کرد و سببی شد که نسبت به این مورد کمی در این پست بنویسم.

 

 

شکی نیست که در کسب و کار روزهایی وجود دارند که باید تیم را از نظر تعداد توسعه داد تا بتوان کارهای بیشتر، با کیفیت بهتر و بهینه تر انجام داد. خدمت از ما هم از این قاعده مستثنی نبوده و مدتیست که دوباره موتور افزایش نیروی کاری روشن شده است.

در طول چند سالی که مشغول به تیم سازی و آموزش پرسنل هستم، یکی از نتیجه گیری های مهمی که کرده ام استخدام کارمند به شرط گذراندن دوره ی کارآموزی در تمامی دپارتمان هاست. سرعت یادگیری در آموزش ها، شناخت روحیه ی فرد، بررسی توانمندی در مشارکت های تیمی، شناخت رفتار سازمانی و مهم تر از همه قرار گرفتن در خط فکری موجود در مجموعه در کنار ارزش های سازمانی، چیزهایی هستند که از این مسیر قابل ساختن و پیاده سازی بوده است. (به تعبیر شخصی من)

نحوه ی عمل به این شکل، که از جنس آموزش و پرورش منابع به حساب می آید سبب می شود که یک اصل کلی را در تک تک لحظه های کاری در زمان کارآموزی لحاظ کنیم، آن هم توجه به اصول و ارزش های کلان نسبت به جزییات عملکردی. به این معنی که اگر فرد مستعد و تلاشگری به عنوان کارآموز در بخشی مشغول به فعالیت شده، بیشتر از اینکه جزییات را پررنگ کنیم باید اصول کلی را برای صحبت هایی که با او می کنیم لحاظ کنیم.

اصول کلی از نگاه من، مواردی در جهت توسعه ی فرد است. عقیده و باور من این است که برای داشتن مجموعه ای بزرگ باید تک تک اعضای مجموعه تفکری بزرگ؛ و تخصصِ قابل داشته باشند. با تکیه به همین نگاه برای توسعه ی فردی که با علاقه و تلاش، عضو جدیدی برای مجموعه حساب می شود، اشاره به اصول کلان، در این دوره بیشتر مورد اهمیت قرار می گیرد.

این اصول می تواند از نگاه هر فرد یا تیم، موارد مختلفی باشد اما امروزی که این مطلب را می نویسم ” رشد شخصیت، توسعه، استقلال و شفافیت ” مواردیست که برای پرورش افراد بسیار مهم شمرده می شوند.

فردی که توانسته در مدتی کوتاه ارتباط خوبی با سایر اعضای شرکت بگیرد، سرعت یادگیری خوبی دارد، گزارش ها را با دقت تحویل می دهد و برای نگه داشتن شرایط جدید خود تلاش می کند، نیاز به آگاه سازی های دقیق تری از طرف مدیران خود دارد.

برای موارد بالا کمی توضیحاتم را شفاف تر می کنم:

 

 

رشد شخصیت:

در این زمینه فرد باید بداند اول نیاز داریم در جهت رشد شخصیت خود قدم بردارد تا از رشدی که می کند، مجموعه را منتفع کند. بداند که رشد شخصی هست که عامل بهبود عملکرد او می شود، نگاه او را تغییر میدهد و گامی بزرگتر و رو به جلو را حاصل می کند. اشاره به این موضوع می تواند جنس نگاه را نسبت به مواردی مانند ساعت ورود و خروج به سمت مواردی کلان تر ببرد که در زیر مجموعه ی خود، کارهای ریزتر را هم حل می کند (به عبارتی اشراف به این مسئله، درون خود؛ موارد ریزتر را هم پوشش می دهد).

 

توسعه :

بگوییم تلاش ما در جهت توسعه است و اگر افرادی را در کنار هم جمع کرده ایم تا با برنامه ریزی کارها را پیش ببریم، هدف خود را صرفا بر موفقیت عددی و کمی بنا نکرده ایم بلکه محیطی آرام، بی حاشیه به همراه آرامش فکری، تیمی یکدل و در حقیقت رضایت در زمینه های مختلف را مد نظر گرفته ایم تا در کنار زندگی کاری، رضایت های دیگری را هم در زندگی افراد مشغول در تیم، فراهم کنیم.

 

استقلال :

استقلا دو بخش دارد. یک بخش در تصمیم گیری و بخش دیگر مالی.

عضو جدید باید بداند که با اختیاراتی که کم کم در اختیارش قرار خواهد گرفت در زمینه ی تصمیم گیری باید توانمند شود و این موضوع سبب می شود که این توانمندی در زمینه ی زندگی شخصی او هم ورود کند و از این رو استقلال بیشتری بدست آورد.

در قسمتی دیگر مهم است که بداند تلاشی که انجام می شود در جهتیست که فرد بتواند استقلال مالی خوبی داشته باشد تا هم از نظر روحی و هم از نظر توانمندی ریالی در این مجموعه منتفع گردد.

 

شفافیت :

شفافیت موضوعی دو طرفه است.

در طرف اول با توضیحاتی که از طرف مدیران به کارمندان داده میشود، او باید عمیقاً درک کند که شفاف سازی از جنس ارزش های سازمان است و از سمت مدیران در مجموعه پیاده سازی می شود. (با این فرض که مدیران در مجوعه شفاف سازی را در سطوح مختلف سازمان اجرا می کنند. به عنوان مثال وقتی کارمندی در زمان مصاحبه یا پایان دوره ی کاراموزی سوالاتی از جنس حقوق، بیمه، مزایا یا اختیاراتی که می تواند در دسترس داشته باشد، واقعیت قابل اجرا را به او اعلام کنیم و اگر برنامه ای برای آینده در بازه ی زمانیِ مشخصی داریم، او را آگاه کنیم).

در طرف دوم کارمند یا کاراموز هم باید شفاف همه ی مواردی را که در تصمیم گیری ها و انجام کارهای او دخیل اعلام کند. مثلا اگر از اعضای خانواده سوالات، صحبت ها یا مشورت هایی را به او می دهند، با تحلیل های شخصی خود، قضاوت نکند و در این مورد موضوع را باز کند تا نگاه مدیران و مسئولین مرتبط سبب رفع ابهامات و پاسخ های صحیح برای او و مشاورینش باشد.

از نظر شخصی من این بخش بسیار مهم است زیرا تیم برای فرد مستعد وقت بسیاری برای آموزش می گذارد و اگر نداند ساعاتی که برای او خرج می شود ممکن است در پایان دوره به توافق نرسد (بدلیل نقش و اثر تصمیمات سایرین در توافقات و اقدامات او) عملا زمان زیادی به هدر رفته یا سوخت شده است.

 

با اشاره به موارد بالا از آموخته هایم چنین برداشت کرده ام که درکنار اشاره به قوانین و نکاتی که در سازمان باید توسط تمامی اعضا رعایت شود، اگر با توضیحات کامل خود، با جلسات فردی یا گروهی و شفاف سازی نسبت به دید و نگاهی که داریم وقت بگذاریم و صحبت کنیم، در آینده شرایط منسجم تر، با حاشیه ی کمتر و البته منظم تری را در سازمان تجربه خواهیم کرد و نگاه تمامی کارمندان به اصول شرکت یکپارچه تر خواهد بود.

 

لینک های مربتط با موضوع :

نقش آموزش و آگاه سازی در توسعه فردی کارمندان

اهمیت شناخت شخصیت ها در کار تیمی

 

 

 1                  5

یک دیدگاه برای “نقش ارزش ها در همبستگی تیمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *